برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 115
یاد گرفته ام توی رابطه هام آدمها را آزاد بگذارم.
آدمها حق دارند تا یک جایی،تایک روزی بخواهندمان و بعد دیگر تمام...
هیچ وقت بیشتر از سه و نهایتاَ چهار بار به در بسته خانه شان نمی کوبم،در را باز نکنند می روم...
بهانه هایی مثل صدای در زدنت را نشنیدم،
خانه نبودم،برق قطع بود و چه و چه...
گاهی آدم را قانع نمی کند.
آدم های زندگی من آزادند تا هر زمان تا هر زمان که
می خواهند پشت در خانه شان ادای نبودن ها را در بیاورند...
همانقدر که من در دیگر گذر نکردن از آن کوچه آزادم.
برچسب : توقع, نویسنده : mirzaali بازدید : 115
برچسب : خداحافظی, نویسنده : mirzaali بازدید : 109
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 112
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 97
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 96
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 104
جمعه ها
انگار دلم ویران میشود
خود مختار میشود
می رود به دنیای خاطرات،خودش را هی به در و دیوار می کوبد
به یاد می آورد چیزهایی را که نباید به یاد بیاورد.
خاطره هم می زند،که سر دلم بماند!
جمعه ها عصر دلم مشغول رختشوی میشود دلم جایت را خالی میکند و یواشکی هایش را هوار میزند!
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 108
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 126
برچسب : نویسنده : mirzaali بازدید : 97